زیر دیوار بلندی یه نفر جون می کنه کی می دونه تو دل تاریک شب چی می گذره؟؟؟؟؟؟؟ پای برده های شب اسیر زنجیر غمه دلم از تاریکی ها خسته شده....... همه ی درها به روم بسته شده.... من اسیر سایه های شب شدم شب اسیر تور سرد آسمون پا به پای سایه ها باید برم همه شب به شهر تاریک جنون چراغ ستاره ی من رو به خاموشی می ره بین مرگ و زندگی اسیر شدم باز دوباره تاریکی با پنجه های سردش از راه می رسه توی خاک سرد قلبم بذر کینه می کاره مرغ شومی پشت دیوار دلم خودشو این ور و اون ور می زنه تو رگ های خسته ی سرد تنم ترس مردن داره پرپر می زنه دلم از تاریکی ها خسته شده...... همه ی درها به روم بسته شده.....
دلم از تاریکی ها خسته شده...... همه ی درها به روم بسته شده.....
جغد بارون خورده ای تو کوچه فریاد می زنه
برچسبها:
X-themes |